شناسهٔ خبر: 62841 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رنج‌های بی‌شمار کار نیکو کردن/ به بهانه حواشی بی‌شمار فیلم «رستاخیز»

  

فرهنگ امروز/ عزیزالله حاجی مشهدی

راستش را بخواهید، برای نگارنده این نوشتار، همواره نقد وبررسی یک فیلم سینمایی یا مستند وهمچنین بررسی یک مجموعه تلویزیونی، بسیار دلپسندتر از نوشتن درباره حاشیه‌های به وجود آمده درمورد چنین آثاری است.گاهی احساس می‌کنم که پرداختن به این مباحث پشت صحنه و ماجراهای فرا تولیدی هیچ ربطی به کار یک منتقد فیلم ندارد. اما از آنجایی که پرداختن به این مباحث از دیدگاه کارشناسی و با نگاهی بی‌طرفانه شاید بتواند در ریشه‌یابی برخی از این دشواری‌ها موثر باشد، ناگزیر، گاه درکنار نقد و بررسی آثار سینمایی و تلویزیونی، کوشیده‌ام تا به برخی نارسایی‌های موجود درفضای تولید فیلم و راه‌های برون رفت از این دشواری نیز اشاره‌هایی اجمالی داشته باشم. در واقع به عنوان منتقدی که در کنار دلمشغولی‌های دیگری چون سرودن شعر و پرداختن به پژوهش‌های زبان شناختی و فرهنگی- ادبی، نزدیک پنج دهه از زندگی‌اش‌ را درباره هنر- صنعت سینما قلم زده است، نمی‌توانم، از شرایط اسفباری که برای فیلم «رستاخیز» و ده‌ها اثر دیگر، پیش از ساخته شدن چنین فیلمی پیش آمده است، بی‌تفاوت باشم. 
از آنجا که با گروه تولید این فیلم - با واسطه یا بی‌واسطه - هیچ گونه همکاری یا ارتباط کاری نیز نداشته‌ام، بی‌تفاوت نبودن من درباره مشکلاتی که برای این فیلم یا دیگر فیلم‌های سینمایی پیش آمده است، تنها به عنوان اظهارنظر کارشناسی و دلسوزی‌های حرفه‌ای، معنای روشن‌تری پیدا می‌کند. به ویژه اینکه در تمام سال‌هایی که قلم زده‌ام، همواره کوشیده‌ام تا در نوشته‌هایم هرگز از مدار اعتدال و نگاه منصفانه خارج نشوم و به شرافت قلم وفادار بمانم. 
این یادداشت را می‌توان گلایه‌ای خیرخواهانه از همه مشکل‌آفرینان چند دهه اخیرسینمای ایران دانست که نه تنها برای فیلم رستاخیز (ساخته احمدرضا درویش) بلکه پیش از آن نیز برای برخی ازفیلم‌ها (از جمله: « خط قرمز »، «آدم برفی»، «مارمولک»، «گزارش یک جشن»، «خواب تلخ»، «خانه پدری» و...) و فیلمسازان مجرب دردسرهای جدی به وجود آورده‌اند و سینما را از مسیر حرکت و رشد طبیعی و سالم خود خارج کرده‌اند. 
ریشه بسیاری از این دشواری‌ها را باید دربرخی  سوءتفاهم‌ها و برداشت‌های نادرست جست‌وجو کرد که به جای برشمردن کم‌داشت‌ها یا ایرادهای مضمونی و محتوایی یک فیلم، زبان به اعتراض می‌گشایند و گاه تنها با تکیه برشنیده‌ها و اقوال دیگران با نمایش یک فیلم مخالفت می‌کنند. 
برخی  فیلم‌ها هرگزفرصت راهیابی به سینماها را پیدا نمی‌کنند و درمواردی نیز تعداد کم‌شماری از فیلم‌ها با انجام اصلاحات و تدوین مجدد، با تاخیر چندساله به نمایش درآمده و شماری نیز تنها دربرنامه نمایش گروه سینمای «هنر و تجربه» جای گرفته‌اند.
گاهی از سوی کسانی که در مقام مشاورانی دلسوز و خیرخواه، برای مدیران مسوول، تصمیم‌سازی می‌کنند، شبهاتی ایجاد می‌شود که متاسفانه بسیاری از مدیران نیز به جای ریشه‌یابی دشواری‌ها، با استفاده از راه میانبر، صورت مساله را پاک می‌کنند و برای حفظ موقعیت شغلی و پست و مقام خود، با برخوردهایی انفعالی، با آنان همدل و هم‌نظر می‌شوند. بی‌آنکه کسی تا امروز به یک آسیب‌شناسی جدی دست زده باشد که چرا دراین چرخه معیوب و این روند نادرست، تا امروز، چه بسیارهنرمندان شایسته‌ای، به کنج عزلت خزیده‌اند و دوستداران‌شان را از خلاقیت‌ها و آفرینش هنری خود بی‌نصیب گذاشته‌اند؟
 بسیاری از فیلم‌هایی که در یک برهه زمانی با ممنوعیت نمایش رو به رو شده‌اند، گاه در مدتی کمتر از سه یا چهارسال، به سادگی، به سینماها راه یافته و مشکلی هم به وجود نیامد. یعنی، به دلیل برخی سوءتفاهم‌ها و در مواردی کژفهمی‌های ناشی از نگاه ونظر فردی و بی‌اعتنایی به «خردجمعی»، بسیاری از کارهای درخور اعتنا با بهانه‌هایی کوچک، در محاق تعلیق، توقیف و بلاتکلیفی قرار گرفته‌اند و مخاطبان خود را از خلاقیت‌های هنری سازندگان چنین آثاری بی‌بهره گذاشته‌اند. شاید اصلی‌ترین دلایل بروز این نارسایی‌ها را باید در نبود عنصر قانونمداری و عدم شفافیت و اعمال سلیقه‌های فردی در غیاب «خردجمعی» دانست. صد البته برخی فشارهای خارج از سازمان رسمی و شناخته شده تصمیم‌گیری درباره آثار فرهنگی - هنری را هم نباید نادیده گرفت. این فشارها، فراتر از شوراهای صدور مجوز تولید و نمایش فیلم، در عمل، نتیجه کار برخی از این شوراها را بی‌اثر می‌کند.این در حالی است که همواره عمل به قانون و ضوابط و مقررات مصوب به خوبی می‌تواند از همه تنش‌های بی‌پایه و جنجال‌آفرینی‌های کاذب، پیشگیری کند. این یادداشت اگرچه به بهانه مشکلاتی که برای فیلم متفاوت و قابل اعتنای رستاخیز پیش آمده، نوشته شده است، با این همه می‌تواند برای سایر موارد مشابه نیزمصداق داشته باشد چرا که به دلیل برخی سوء مدیریت‌ها، اعمال سلیقه‌های فردی وعدم پایبندی به قانونمداری و با توجه به جزیره‌ای عمل کردن بسیاری از بخش‌ها و سازمان‌های فرهنگی و هنری کشور، تنها به مصایب مربوط به احمدرضا درویش نویسنده و کارگردان فیلم رستاخیز مربوط نمی‌شود. پایین کشیده شدن یک فیلم از پرده سینما و جلوگیری از نمایش و پخش آن، با وجود صدور پروانه نمایش و مجوز قانونی از رسمی‌ترین نهاد متولی چنین کاری یعنی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، پیش از آنکه به تهیه‌کننده یا کارگردان یک فیلم لطمه بزند، اعتبار وشأنیت شورای صدور پروانه نمایش و سازمان سینمایی را خدشه‌دار می‌کند. روشن است تا روزی که «قانونگرایی» و «قانونمداری» در این سازمان نهادینه نشود، همه این دشواری‌ها، بی‌گمان در آینده نیز تکرار خواهد شد.
در جامعه پذیرای نقد و گفتمان سازنده، اکثریت خاموش نیز می‌توانند در برابر اقلیتی که به سادگی امکان اعتراض دارند، فرصت بحث و ابراز نظر داشته باشند و ابراز نظر آدم‌های کم اطلاع و غیر متخصص نباید تعیین‌کننده باشد. 
نوشتن درباره کیفیت فنی و هنری، رستاخیز را با همه قوت‌ها و ضعف‌هایش، به زمان نمایش آنلاین وهمگانی فیلم موکول می‌کنیم. به نظر می‌رسد که رستاخیز، در مجموع، قربانی برخی سوء برداشت‌ها و سوءتفاهم‌ها شده است. بسیار کسان، درجریان نمایش‌های خصوصی، از فیلم رستاخیز تعریف و تمجید کرده‌اند، اما در پی برخی مخالفت‌ها، ترجیح داده‌اند که سکوت کنند! کاش چنین آثاری تنها به خاطر برخی مخالفان نمایش همگانی آن، به بهانه عبور از خط قرمزهایی مثل نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) یا چرایی محوریت شخصیتی چون «بکیر ابن حر ریاحی» (به عنوان راوی حاضر در متن رخدادهای فیلم) نزدیک به یک دهه گرفتار چنین دشواری‌هایی نمی‌شد. از یک فیلم سینمایی با تکیه برداستان‌پردازی، نمی‌توان انتظار داشت که تنها، برگردانی ساده از مقتل‌نویسی‌های قدیمی را به تصویر بکشد و دیگر هیچ! سینماگر می‌تواند ضمن وفاداری به اصل واقعه تاریخی، بی‌آنکه متن اصلی واقعه را تحریف کند،  ازعنصر تخیل و جنبه‌های خلاقانه کار هنری نیز به خوبی سودجوید. واقعیت این است که حتی از یک فیلم تاریخی هم نباید انتظار داشت که بتواند تمام جزییات یک رخداد تاریخی را در دل یک کار 120 دقیقه‌ای جای دهد. برای پرداختن به برخی جزییات، گاه باید به ساخت مجموعه‌های تلویزیونی یا فیلم‌های سینمایی چندبخشی ودنباله‌دار روی آورد. حتی شاید مستندسازی و طرح برخی جزییات در یک فیلم مستند تاریخی یا واقعه‌نگار راه بهتری باشد.با این همه، ساخت فیلم سینمایی قواعد خودش را دارد. 
 به نظر می‌رسد که بسیاری از مخالفان این‌گونه فیلم‌ها، یادشان رفته است که در این سرزمین، به عنوان یک کشور مسلمان، در کهن‌ترین نمونه‌های نمایشی درایران، یعنی در هنر ارزشمند «تعزیه» یا «شبیه‌خوانی»، از بسیاری نمادها و نشانه‌های قراردادی و پذیرفته شده، همچون تن‌پوش‌هایی با رنگ‌های سبز و سرخ که گروه «اصفیا» را ازگروه «اشقیا» جدا می‌کند یا اینکه چگونه از ابزار و آلات نبرد تن به تن مثل خنجر و سپر و کلاهخود و تیر وسنان با همه سادگی و بی‌پیرایگی، بهره برده‌اند که در فیلم رستاخیز نیز با تکرار همان فضاها، در ابعادی گسترده‌تر و چشمگیرتر روبه‌رو می‌شویم که درپی سده‌های بی‌شماری، همچنان مورد توجه و علاقه همه کسانی است  که به فرهنگ عاشورایی و پیام عاشورا - یعنی ستم ستیزی و عدالت‌خواهی و حق‌طلبی- عشق می‌ورزند... . و اکنون، خاطره همان نمایش‌های ساده و دلنشین شبیه‌خوانی‌های دیروز که زیر نفوذ پردامنه رسانه‌های گوناگون و ازجمله جذابیت‌های کاذب بسیاری از فضاهای مجازی، هر روز کم رنگ‌تر می‌شود، دل‌مان خوش است که بعد ازتنها فیلم قابل اعتنای مربوط به واقعه عاشورا یعنی «روز واقعه» (ساخته شهرام اسدی) با فیلمنامه بی‌همتای«روز واقعه» (بهرام بیضایی) و یکی، دوکار انگشت شمار دیگرازجمله فیلم: «روز دهم» (مجتبی راعی) و نیز مستند - داستانی ارزنده «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» (ساخته داریوش یاری) حالا بار دیگر کارگردان بی‌حاشیه، سالم وصاحب اندیشه‌ای چون احمد رضا درویش (با سابقه ساخت چند کار قابل اعتنا همچون: کیمیا، سرزمین خورشید، دوئل و...) در یک فیلم حماسی جاندارتر و جذاب‌تر، کاری شایسته را به نمایش می‌گذارد که با استفاده از برخی عوامل فنی- هنری بین‌المللی در زمینه‌هایی چون: تدوین (استیون واریک - بریتانیایی) وموسیقی متن (طارق انور- هندی بریتانیایی) می‌کوشد تا با فضاسازی‌های متفاوت، دوستداران فرهنگ عاشورایی رابه تماشای اثری جذاب‌تر، تماشایی‌تر و تامل‌برانگیزتر دعوت کند. اثری که به دلیل استفاده از رسانه پرنفوذ و بسیار تاثیرگذاری چون سینما و زبان تصویر، می‌تواند فراتر از مرزهای جغرافیایی یک کشور یا یک ملت و یک دین و آیین، برای مخاطبان جهانی نیز به دلیل همان محتوای عدالت‌خواهانه وحق‌طلبانه‌اش، قابل اعتنا باشد.
 در فیلم «رستاخیز»، آگاهانه از نمایش چهره امام معصوم(ع) پرهیز می‌شود و در مورد دیگر شخصیت‌های برجسته عاشورایی نیزکه چهره آنها با فشرده‌ترین شکل به نمایش درمی‌آید، به نظر می‌رسد که با هدف تاثیری‌گذاری بیشتر در استفاده از ظرفیت‌های زبان تصویر و زبان سینماست که می‌کوشد تا چشم‌های مخاطبان را به تماشا و دیدن چهره‌هایی پرجاذبه دعوت کند وبرمیزان اثرگذاری مضمون ومحتوای فیلم بیفزاید. در حالی که در بسیاری از کارهای کلیشه‌ای و تکراری، استفاده از هاله نور و تصاویرمحو و پوشیده در نقابی نورانی، از تاثیرگذاری لازم برخوردار نبوده است. وقتی در فیلم معروف «الرساله» (محمد رسول‌الله) ساخته «مصطفی عقاد» بازیگر پرتوانی چون: «آنتونی کویین» در نقش «حمزه» عموی پیامبر اکرم (ص) ظاهر می‌شود، برای کسی این شبهه ایجاد نمی‌شود که آیا این بازیگر در زندگی عادی خود نیز می‌تواند در فضای فکری و معنوی فیلم مورد اشاره و درجایگاه شخصیت «حمزه» حضور و ظهوری جدی داشته باشد؟ هنر بازیگر تئاتر یا سینما در این است که با پذیرش هر نقش، بتواند درقالب همان شخصیت به گونه‌ای ایفای نقش کند که برای مخاطبانش باورپذیر باشد.اگر جز این باشد، هیچ بازیگری نباید و نمی‌تواند در آثاری از این دست حضور و ظهوری هنرمندانه داشته باشد و به جای ساخت فیلم باید به تنظیم و تدوین نمایشنامه‌های رادیویی بسنده کرد یا راه ساده‌تر این است که آدم‌های دلسوخته و معتقدی چون احمد رضا درویش را باید خانه‌نشین کرد و به امید روزی نشست که از کارخانه رویاپردازی هالیوود نسخه بدل‌هایی جعلی ومخدوش از واقعه عاشورا بسازند! 
چرا باید چنین فیلم‌هایی بدون بررسی دقیق، در فضایی پرتب و تاب و ملتهب، آثاری موهن یا ضد دینی تلقی شوند، در حالی که در دینداری و تعهد نویسنده وکارگردان فیلم با پشتوانه کارنامه قابل اعتنایش و نیز تهیه‌کننده و تولیدکنندگان چنین اثری هرگز نمی‌شود تردید داشت. گاهی ممکن است یک فیلم با درونمایه‌ای به اصطلاح «ضد جنگ»، تاثیری منفی در پی داشته باشد، پرسش این است که «رستاخیز» در کدام صحنه یا حتی در کدام نماهای مشخص، در واقعه عاشورا خدشه‌ای واردآورده یا دین و آیین ما را زیر سوال برده است؟ آیا به راستی، ساخته شدن چنین اثری با استفاده از جذابیت‌های قابل اعتنای فنی و ساختاری، نمی‌تواند حتی در راستای تقریب مذاهب نیز کارکردی مثبت داشته باشد؟ آیا محرم امسال، زمان مناسبی برای نمایش و پخش این کار حماسی و ارزنده نیست؟

روزنامه اعتماد

نظر شما